ارام جان کاش بودی  و من ارامش میان الفاظت
واژه واژه  میچینم  ارام میان  اشکهایت
نه من رنگ شب بودم و نه شب رنگ من
نه تاریک مانده روز و نه روز مانده در چنگ من
آمدم که دل به دریا زنم غم امروز به فردا زنم
امدم  دل پیر  برنا زنم به مهتاب رنگ شبها زنم
به فضل تو بود که ایدسرشت ;
محبت بشیند به جای بهشت
به گفتار نیک شد پلید ناپدید.
.که رفتار نیک بدید در جهان جدید
بنازم ربی عجب در کار تو بود
که خلق  سبب در کار تو بود

شعر جدید .در تاریخ :1391/02/13
تقدیم با مهر